بنام يزدان پاک
مجازات اعدام در اسلام
با افزايش تعداد قتلهای رسمی توسط رژيم ستيزه جوی اسلامی ، ناچار به کتاب اصلی فرقه های مسلمان يعنی قرآن مراجعه نمودم و به نتايج زير رسيدم :
برای اينکار ، کلمه قصاص را جستجو کردم .
سروده بقره عبارت 178 :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه :
ای كسانی كه ايمان آوردهايد در باره كشتگان برای شما [ حق ] قصاص مقرر شده ، آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن و هر كس كه از جانب برادر [ دينی ] اش [ يعنی ولی مقتول ] چيزی [ از حق قصاص ] به او گذشت شود [ بايد از گذشت ولی مقتول] به طور پسنديده پيروی كند و با [ رعايت ] احسان [ خونبها را ] به او بپردازد اين [ حكم ] تخفيف و رحمتی از پروردگار شماست پس هر كس بعد از آن از اندازه درگذرد وی را عذابی دردناك است .
در اين عبارت برای اوليای فرد مقتول ، حق قصاص در نظر گرفته شده و از لحن همين عبارت مشخص است که اين حق قطعی و لازم الاجراء تلقی نشده و در آن نيکی ، مصالحه و دريافت خونبها ترجيح داده شد .
سروده بقره عبارت 179 :
وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
ترجمه :
و ای خردمندان شما را در قصاص زندگانی است باشد كه به تقوا گراييد .
هدف قصاص در اينجا ، زندگی معرفی شده و نه مرگ .
سروده بقره عبارت 194 :
الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَی عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ .
ترجمه :
اين ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [ هتك ] حرمتها قصاص دارد پس هر كس بر شما تعدی كرد همان گونه كه بر شما تعدی كرده بر او تعدی كنيد و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است .
با اينکه سروده بقره از سروده های مدنی است و قاعدتاً بايد ستيزه جويانه باشد وليکن بلحاظ اينکه در دو سال نخست هجرت سروده شده ، دارای لحنی کمی ملايمتر و نسبتاً عقلائی تر است . برای جلب توجه کسانی که سروده های قرآنی را حکم خدا ميپندارند و قصد اداره جامعه ای خردمند را با لات و الات محمدی در سر ميپرورانند ، بايد گفت ؛ حتی در اين کتاب خونبار هم نکته ظريفی را ميتوان يافت و آن اين است که ؛ تعدی متقابل بايستی مشابه با تعدی اصلی و در حد آن باشد . سؤال اين است که آيا قانونگذار و مثلاً قاضی عصر خردورزی ، چگونه ميتواند يک مرگ ناشی از يک حادثه و درگيری لفظی و فيزيکی را با يک قل عمدی مانند دار زدن ، مقايسه کند و يکسان بداند . اگر قتل يک نفر بطور تصادفی صورت گرفته باشد ، معادل آن نيز بايد يک صحنه مشابه با همان واقعه باشد و نه يک قتل از پيش تصميم گرفته شده .
سروده مائده عبارت 32 :
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَی بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاء تْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ .
ترجمه :
از اين روی بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسی را جز به قصاص قتل يا [ به كيفر ] فسادی در زمين بكشد چنان است كه گويی همه مردم را كشته باشد و هر كس كسی را زنده بدارد چنان است كه گويی تمام مردم را زنده داشته است و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار برای آنان آوردند [ با اين همه ] پس از آن بسياری از ايشان در زمين زياده روی میكنند .
کشتن افراد بطور رسمی موجب گسترش خشونت ميشود . چيزی که جامعه بشری را از جهت اعدامها نگران ميکند اين است که تصميمگيری ها اغلب سليقه ای و خارج از قوانين بين المللی و حتی خارج از چهار چوبه تعيين شده توسط همين حاکمان است .
سروده مائده عبارت 45 :
وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ .
ترجمه :
و در [ تورات ] بر آنان مقرر كرديم كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينی در برابر بينی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان میباشد و زخمها [ نيز به همان ترتيب ] قصاصی دارند و هر كه از آن [ قصاص ]درگذرد پس آن كفاره [ گناهان ] او خواهد بود و كسانی كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داوری نكردهاند آنان خود ستمگرانند .
تصميمگيری در قبال موضوع حقوق افراد و بويژه حيات انسانها کاری بس دشوار است . جان انسانها را آفريدگار داده و حق بازپس گيری هم با اوست . اين غلط است که کسی بگويد ؛ من نماينده خدا هستم و از طرف او جان افراد را ميستانم . اين غلط از آنجا گسترش يافته و رسميت پيدا کرده که ؛ خدای حاضر را غايب و تاريخی پنداشتيم .
در اينجا صحبت از واقعه ای بميان می آورم که احسان با ضربه سهوی و تصادفی بهنود ، بقتل رسيد . البته که اين عمل ناهنجار و دلخراش بوده ولی قطعاً بهنود قصد قتل را نداشته و قتل رسمی او با فعل او برابری نميکند و اين کار ناعادلانه بود .
علاوه بر اين ؛ ما انسانها اين صلاحيت را نداريم که برای همنوعانمان حتی قاتلين عمدی و جانيان ، حکم مرگ را صادر کنيم . هر فرد انسانی يک سرمايه ملی محسوب ميشود ولی قاتل عمدی و بطور کلی هر کسی که دستش به خون همنوعش آغشته شود ، ضمن داشتن حق حيات ، حق برخورداری از زندگی عادی را نبايد داشته باشد و جامعه بايد طی قراردادهای منصفانه ای برايشان محيطی جهت زندگی ، بازسازی شخصيتی و کار بدور از پيکره اصلی اجتماع ، در نظر بگيرد .
قوه قضائيه ای که طی سی سال از عهده حل معقول ساده ترين مرافعات بر نيامده و صاحبان حقوقی را که از دستگاههای دولتی بنزدشان شکايت برده اند ، يا محکوم و يا سرگردان کرده ، در خصوص تصميمگيری در باره قتل افراد ، تخصص و سماجت ويژه ای از خود نشان ميدهد و ميخواهد مثلاً رعب اسلام را در دل همه بگستراند . زهی خيالات باطل که دوره قبول خرافات گذشته است و مردم بسمت خرد روی آورده اند .
در اينجا لازم است که به علت قتل بيش از معلول قتل توجه کنيم و امکان برخوردهای خشونت آميز را در جامعه با تدابير علمی و تربيت انسانی برطرف سازيم .
جامعه ای مقصر است که پيش از تولد بهنود و احسان ، زمينه های درگيری را از بين نبرده . جامعه ای مقصر است که درگيری يا بازی کودکانه منجر به فوت را با معيارهای خرافاتی به محکمه نشسته و بهنود را در جايگاه متهم به قتل عمد قرار داد و مجازات نواختن يک ضربه و فرار از صحنه را با قتل عمد پاسخ داده . قضاتی که شايستگی قضاوتشان به ايشان تزريق شده و فاقد دانش حقوقی و صلاحيت اکتسابی هستند ، دلشان برای کشته شدن احسان نسوخته و اگر اينطور بود ، قطعاً قاتلين ، شکنجه گران و متجاوزان به معترضان انتخابات ، هم اکنون محاکمه و مجازات ميشدند . اين نابکاران همزمانِ رنج مردم ، با دمشان گردو ميشکنند و آنرا فتح اسلام عزيز خودشان به حساب می آورند که به اين فرومايگان نام و نان داده .
و ما مقصريم که مردم فريبان ، دروغگويان و خرافه پرستان را بر خويش حاکم کرديم و آنان را جانشينان خدا پنداشتيم .
مجازات اعدام در اسلام
با افزايش تعداد قتلهای رسمی توسط رژيم ستيزه جوی اسلامی ، ناچار به کتاب اصلی فرقه های مسلمان يعنی قرآن مراجعه نمودم و به نتايج زير رسيدم :
برای اينکار ، کلمه قصاص را جستجو کردم .
سروده بقره عبارت 178 :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه :
ای كسانی كه ايمان آوردهايد در باره كشتگان برای شما [ حق ] قصاص مقرر شده ، آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن و هر كس كه از جانب برادر [ دينی ] اش [ يعنی ولی مقتول ] چيزی [ از حق قصاص ] به او گذشت شود [ بايد از گذشت ولی مقتول] به طور پسنديده پيروی كند و با [ رعايت ] احسان [ خونبها را ] به او بپردازد اين [ حكم ] تخفيف و رحمتی از پروردگار شماست پس هر كس بعد از آن از اندازه درگذرد وی را عذابی دردناك است .
در اين عبارت برای اوليای فرد مقتول ، حق قصاص در نظر گرفته شده و از لحن همين عبارت مشخص است که اين حق قطعی و لازم الاجراء تلقی نشده و در آن نيکی ، مصالحه و دريافت خونبها ترجيح داده شد .
سروده بقره عبارت 179 :
وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
ترجمه :
و ای خردمندان شما را در قصاص زندگانی است باشد كه به تقوا گراييد .
هدف قصاص در اينجا ، زندگی معرفی شده و نه مرگ .
سروده بقره عبارت 194 :
الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَی عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ .
ترجمه :
اين ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [ هتك ] حرمتها قصاص دارد پس هر كس بر شما تعدی كرد همان گونه كه بر شما تعدی كرده بر او تعدی كنيد و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است .
با اينکه سروده بقره از سروده های مدنی است و قاعدتاً بايد ستيزه جويانه باشد وليکن بلحاظ اينکه در دو سال نخست هجرت سروده شده ، دارای لحنی کمی ملايمتر و نسبتاً عقلائی تر است . برای جلب توجه کسانی که سروده های قرآنی را حکم خدا ميپندارند و قصد اداره جامعه ای خردمند را با لات و الات محمدی در سر ميپرورانند ، بايد گفت ؛ حتی در اين کتاب خونبار هم نکته ظريفی را ميتوان يافت و آن اين است که ؛ تعدی متقابل بايستی مشابه با تعدی اصلی و در حد آن باشد . سؤال اين است که آيا قانونگذار و مثلاً قاضی عصر خردورزی ، چگونه ميتواند يک مرگ ناشی از يک حادثه و درگيری لفظی و فيزيکی را با يک قل عمدی مانند دار زدن ، مقايسه کند و يکسان بداند . اگر قتل يک نفر بطور تصادفی صورت گرفته باشد ، معادل آن نيز بايد يک صحنه مشابه با همان واقعه باشد و نه يک قتل از پيش تصميم گرفته شده .
سروده مائده عبارت 32 :
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَی بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاء تْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ .
ترجمه :
از اين روی بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسی را جز به قصاص قتل يا [ به كيفر ] فسادی در زمين بكشد چنان است كه گويی همه مردم را كشته باشد و هر كس كسی را زنده بدارد چنان است كه گويی تمام مردم را زنده داشته است و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار برای آنان آوردند [ با اين همه ] پس از آن بسياری از ايشان در زمين زياده روی میكنند .
کشتن افراد بطور رسمی موجب گسترش خشونت ميشود . چيزی که جامعه بشری را از جهت اعدامها نگران ميکند اين است که تصميمگيری ها اغلب سليقه ای و خارج از قوانين بين المللی و حتی خارج از چهار چوبه تعيين شده توسط همين حاکمان است .
سروده مائده عبارت 45 :
وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ .
ترجمه :
و در [ تورات ] بر آنان مقرر كرديم كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينی در برابر بينی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان میباشد و زخمها [ نيز به همان ترتيب ] قصاصی دارند و هر كه از آن [ قصاص ]درگذرد پس آن كفاره [ گناهان ] او خواهد بود و كسانی كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داوری نكردهاند آنان خود ستمگرانند .
تصميمگيری در قبال موضوع حقوق افراد و بويژه حيات انسانها کاری بس دشوار است . جان انسانها را آفريدگار داده و حق بازپس گيری هم با اوست . اين غلط است که کسی بگويد ؛ من نماينده خدا هستم و از طرف او جان افراد را ميستانم . اين غلط از آنجا گسترش يافته و رسميت پيدا کرده که ؛ خدای حاضر را غايب و تاريخی پنداشتيم .
در اينجا صحبت از واقعه ای بميان می آورم که احسان با ضربه سهوی و تصادفی بهنود ، بقتل رسيد . البته که اين عمل ناهنجار و دلخراش بوده ولی قطعاً بهنود قصد قتل را نداشته و قتل رسمی او با فعل او برابری نميکند و اين کار ناعادلانه بود .
علاوه بر اين ؛ ما انسانها اين صلاحيت را نداريم که برای همنوعانمان حتی قاتلين عمدی و جانيان ، حکم مرگ را صادر کنيم . هر فرد انسانی يک سرمايه ملی محسوب ميشود ولی قاتل عمدی و بطور کلی هر کسی که دستش به خون همنوعش آغشته شود ، ضمن داشتن حق حيات ، حق برخورداری از زندگی عادی را نبايد داشته باشد و جامعه بايد طی قراردادهای منصفانه ای برايشان محيطی جهت زندگی ، بازسازی شخصيتی و کار بدور از پيکره اصلی اجتماع ، در نظر بگيرد .
قوه قضائيه ای که طی سی سال از عهده حل معقول ساده ترين مرافعات بر نيامده و صاحبان حقوقی را که از دستگاههای دولتی بنزدشان شکايت برده اند ، يا محکوم و يا سرگردان کرده ، در خصوص تصميمگيری در باره قتل افراد ، تخصص و سماجت ويژه ای از خود نشان ميدهد و ميخواهد مثلاً رعب اسلام را در دل همه بگستراند . زهی خيالات باطل که دوره قبول خرافات گذشته است و مردم بسمت خرد روی آورده اند .
در اينجا لازم است که به علت قتل بيش از معلول قتل توجه کنيم و امکان برخوردهای خشونت آميز را در جامعه با تدابير علمی و تربيت انسانی برطرف سازيم .
جامعه ای مقصر است که پيش از تولد بهنود و احسان ، زمينه های درگيری را از بين نبرده . جامعه ای مقصر است که درگيری يا بازی کودکانه منجر به فوت را با معيارهای خرافاتی به محکمه نشسته و بهنود را در جايگاه متهم به قتل عمد قرار داد و مجازات نواختن يک ضربه و فرار از صحنه را با قتل عمد پاسخ داده . قضاتی که شايستگی قضاوتشان به ايشان تزريق شده و فاقد دانش حقوقی و صلاحيت اکتسابی هستند ، دلشان برای کشته شدن احسان نسوخته و اگر اينطور بود ، قطعاً قاتلين ، شکنجه گران و متجاوزان به معترضان انتخابات ، هم اکنون محاکمه و مجازات ميشدند . اين نابکاران همزمانِ رنج مردم ، با دمشان گردو ميشکنند و آنرا فتح اسلام عزيز خودشان به حساب می آورند که به اين فرومايگان نام و نان داده .
و ما مقصريم که مردم فريبان ، دروغگويان و خرافه پرستان را بر خويش حاکم کرديم و آنان را جانشينان خدا پنداشتيم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر