مير غضب را به گاری می بنديم
بنام يزدان پاک
در شگفتم اينان که خود شاهد لگدمال شدن شاه توسط همين مردم بودند ، اينبار قدرت آنان را ناديده ميگيرند . در فضائی که حقوق بگيران و جيره خواران ملت که بايد قاعدتاً در خدمت ايشان باشند ، از گزمه و داروغه و حکيم و حاکم گرفته تا قاضی و مرشد و واعظ و مفتی همگی با شمشير در دست در جايگاه ميرغضب جلوس نمودند .
اينان که به جعفر تازی مباهات ميکنند که چنين و چنان شاگرد داشته و گوئی نخستين کلنگ علم و دانائی را بر زمين نواخته ، گفته او را که گفته ؛ « الملک يبقی مع الکفر ولا يبغی مع الظلم » ، فراموش کردند . شايد بگويند همين عدل است که ما روا ميداريم . اما نه ! آيا کشتن مردم در خيابان عدل است ؟ آيا شکنجه کردن مردم عدل است ؟ آيا تجاوز به زندانيان عدل است ؟ آيا قرار دادن اعترافات ناروا در دهان زندانيان عدل است ؟ آيا باج خواهی برای آزادی از زندان ، عدل است ؟ آيا صدور احکام سنگين برای اتهامات از پيش بافته شده ، عدل است ؟ آيا بستن و سد کردن رسانه ها عدل است ؟ آيا شما جانيان و جانشينان محمد ، کدام عدل را در اين سی ساله ، در بين مردم استوار ساختيد و کدام پرونده روشن و سفيدی داريد که بدان مغرور شده ايد ؟
بدترين چيز اين است که ما مردم فکر کنيم که ؛ شما فکر ميکنيد . شما فرصتهای زيادی را از دست داده ايد و همچنان از دست ميدهيد . پيشنهادات موسوی و کروبی مبنی بر اجرای قانون اساسی ، بنفع شماست و شما نميفهميد و توقع فهم از شما خيلی بعيد است . درست در همين حالت ، فکر نميکنم که مردم ستمديده ، آن قانون اساسی ظالمانه را پذيرا باشند .
عدل اين است که ملتی ميخواهد آب و خاک خودش را بدست خويش اداره کند و اجازه چپاول ، تبعيض ، ناعدالتی ، اشغالگری ، جنگ افروزی و هدم و هدر فرصتهای بومی را به اجنبی پرستان ندهد .
عدل اين است که ما همسايگان ، دوستان ، خويشاوندان ، همکلاسيان ، همکاران و نهايتاً هموطنانِ ندا ، سهراب ، ترانه ، کيانوش و ديگر عزيزان هستيم و از رنج و خون عزيزانمان نميگذريم . براستی اين همه شقاوت و قساوتی که ديده ايم ، بهای اعتراض به جابجائی چند ميليون رأی بود ؟ ولی نه ! مشاهده اينچنين رفتار دون حيوانی از شما جاهلان بی پروا ، ما را به لگدمال کردن شما تشويق ميکند .
اما اينبار بگونه ای ديگر با شما رفتار خواهيم کرد . شخصيت و عقيده باطل شما را خواهيم کشت و شخص شما را به گاری خواهيم بست . در اين راستا يکصد گاری ساخته ايم که شما را بسنده است .
چرا بايد در مقابل ما بايستيد تا زحمت لگد مال کردن شما را بکشيم ؟
ای مگس ، عرصه سيمرغ نه جولانگه تست
عرض خود ميبری و زحمت ما ميداری
آری فرقی ندارد که به خيابان بيائيم يا نيائيم و فرقی هم ندارد که شعاری بدهيم يا ندهيم . آنجا که بايد کاری برای لگد مال کردن شما انجام شود ، ميشود و از چشمان نابينا و اذهان منجمدتان ، بسی دور است و يکباره بر سر شما خراب خواهد شد .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر